۳۰ بهمن ۱۳۸۷

آمارهایی از خشونت علیه زنان


در ژوئن 2000 شماره ششم دایجست اینوسنتی، نشریه متعلق به مرکز پژوهش‌های اینوسنتی یونیسف با موضوع خشونت خانگی علیه زنان و دختران انتشار یافت که در آن به طور نسبتا مفصلی به بررسی خشونت خانگی از زوایای مختلف پرداخته است. آن‌چه در پی می‌آید ترجمه‌ بخش‌هایی از این دایجست است که به صورت جدولی برای هر بخش از این دایجست تنظیم شده بودند. در واقع در اصل نوشتار، هر کدام از موضوعات زیر را به طور مشروح خواهید یافت. ترجمه این بخش‌ها تنها به منظور ارائه دیدگاهی کلی نسبت به این موضوع است، و ما امیدواریم در فرصتی مناسب‌تر تمام این دایجست را ترجمه نماییم. اگرچه یونیسف و به طور کلی سازمان‌های بین‌المللی نشان داده‌اند که بیشتر در خدمت مصالح دولت‌ها هستند تا آرمان‌های بشردوستانه، اما به هر صورت می‌تواند به عنوان منبع نسبتا قابل اطمینانی برای آمارها و داده‌های خام جهت پژوهش‌ها و تحلیل‌های عمیق‌تر و کاربردی‌تر استفاده گردد.
مقدمه
زنان و کودکان اغلب در جایی با بزرگ‌ترین خطرها مواجه می‌شوند که قاعدتا باید ایمن‌ترین مکان برای آنان باشد: در میان خانواده. برای بسیاری "خانه" مکان روبرویی با نظامی از خشونت و ترس از سوی فردی نزدیک به آن‌هاست، کسی که می‌توانستند به او اعتماد کنند. جسم و روان این افراد قربانی شده است و آنان قادر به تصمیم گیری ، و اینکه شکایت خود را به گوش کسی برسانند نستند. همچنین از ترس اتفاقی که ممکن است بیافتد نمی‌توانند از خود و کودکانشان محافظت کنند. حقوق انسانی آن‌ها نادیده گرفته شده و خطر مداوم خشونت زندگی‌شان را دزدیده است. در سال‌های اخیر درک عمیق‌تری از مشکلات خشونت خانگی، عوامل و عواقب آن صورت گرفته و آگاهی جهانی نسبت به لزوم برخورد با آن ایجاد شده است. کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض از زنان در مجمع عمومی ملل متحد در حدود 20 سال پیش، کنوانسیون اینک ده ساله‌ حقوق کودکان، و سیاست‌های کنش ارائه شده در چهارمین کنفرانس بین‌المللی زنان در بی‌جینگ 1995 همه بازتابنده این هشیاری هستند. اما پیشرفت در این زمینه به دلیل ریشه‌دار بودن عمیق نگرش‌ها و پیش‌فرض‌ها و گاهی به این دلیل که سیاست‌های کارآمد در مورد خشونت خانگی هنوز تغییر نکرده‌اند بسیار کند بوده است. این شماره دایجست اینوسنتی به طور ویژه به موضوع خشونت خانگی می‌پردازد و بر مینای پژوهش انجام شده توسط مرکز پژوهش‌های اینوسنتی یونیسف برای دایجست قبلی در مورد کودکان و خشونت تنظیم شده است.
تعاریف و مفاهیم کلیدی
هیچ تعریف از خشونت علیه زنان وجود ندارد که در همه جای جهان پذیرفته شده باشد. برخی فعالین حقوق بشر تعریف گسترده‌ای پیشنهاد می‌کنند که شامل "خشونت ساختاری" مانند فقر، و دسترسی نابرابر به بهداشت و آموزش نیز باشد. دیگران خواستار تعریف محدودتری هستند تا توان توصیفی واژه از دست نرود. در هر مورد، نیاز به ایجاد تعاریف عملیاتی خاص مورد تایید است، بدین ترتیب پژوهش و نظارت تخصصی تر شده و کاربردهای بین فرهنگی بزرگ تری خواهد داشت. قطعنامه ملل متحد برای رفع خشونت علیه زنان (1993) آن را به این صورت تعریف می‌کند: "هر عمل خشونت‌آمیز مبتنی بر جنسیت که می‌تواند یا احتمال دارد به آسیب یا رنج فیزیکی، جنسی و روانی بر زنان منجر گردد، این شامل تهدید به انجام چنین کاری، زورگویی و محروم کردن از آزادی چه در عرصه عمومی و چه در اماکن خصوصی می‌شود."
این تعریف به ریشه‌های جنسیت‌بنیاد خشونت اشاره داشته و می‌گوید: "خشونت علیه زنان یکی از مکانیسم‌های اجتماعی اساسی است که از طریق آنها زنان در مقایسه با مردان به زیردست آن‌ها رانده می‌شوند." که با در نظر گرفتن آسیب‌های هم جسمانی و هم روانی خشونت بر زنان، و نیز در نظر گرفتن توامان فضای خصوصی و عمومیِ بروز خشونت به تعریف آن وسعت می‌بخشد. قطعنامه خشونت عیله زنان دربرگیرنده سه حوزه است اگرچه به آن محدود نمی‌گردد: خشونت در خانه، در عرصه عمومی، و خشونت اعمال شده یا نادیده گرفته شده از سوی دولت. خشونت خانگی شامل خشونتی است که از سوی شریک جنسی یا دیگر اعضای خانواده و به اشکال زیر اعمال می‌شود:
· خشونت فیزیکی مانند سیلی زدن، کتک زدن، پیچاندن بازو، چاقو زدن، خفه کردن، سوزاندن، لگد زدن، تهدید با یک شیء یا اسلحه، و قتل. و نیز اعمال سنتی آسیب زننده مانند بریدن اعضای تناسلی زنان و ارث بردن همسر (واگذاری یک بیوه و دارایی او به برادر همسر مرده‌اش).
· خشونت جنسی مانند رابطه جنسی اجباری همراه با تهدید، ارعاب یا زور، وادار کردن به انجام کارهای جنسی ناخواسته، و وادار کردن به رابطه جنسی با دیگران.
· خشونت روانی شامل هر رفتاری که به منظور ارعاب یا آزار و به صورت تهدید به ترک یا بدرفتاری، حبس کردن در خانه، کنترل، تهدید به گرفتن حضانت کودکان، تخریب وسایل، منزوی کردن، خشونت لفظی و تحقیر دائمی انجام می‌گیرد.
· خشونت اقتصادی شامل اعمالی چون محروم کردن از دارایی‌ها، رد مشارکت مالی، محروم کردن از غذا و نیازهای اساسی، کنترل دسترسی به خدمات درمانی، استخدام و غیره.
قوانین حذفی نیز به عنوان شکلی از خشونت علیه زنان در نظر گرفته می‌شود. سوگیری مبتنی بر جنسیت که در حوزه‌های تغذیه، آموزش و دسترسی به خدمات درمانی تبعیض قائل شود نوعی تجاوز به حقوق زنان محسوب می‌گردد. لازم به ذکر است که گرچه دسته‌بندی‌های بالا به صورت جداگانه ارائه شده‌اند، اما از هم کاملا جدا نیستند و بلکه در اغلب مواقع با هم اعمال می‌شوند.

جدول 1- نمونه‌هایی از خشونت علیه زنان در چرخه زندگی
منبع: "خشونت علیه زنان"، WHO., FRH/WHD/97.8
نوع خشونت
مرحله
سقط جنین بر مبنای جنس نوزاد، تبعات ضرب و شتم در دوران بارداری بر زایمان
پیش از تولد
نوزاد دختر‌کشی، خشونت فیزیکی، جنسی و روانی
نوزادی
ازدواج در سنین پایین، بریدن اعضای تناسلی زنانه، خشونت فیزیکی، جنسی و روانی، زنای با محارم، فاحشگی و هرزه‌نگاری کودکان
کودکی
خشونت در وعده ملاقات و معاشرت پیش از ازدواج (مانند اسیدپاشی و تجاوز در وعده ملاقات)، رابطه جنسی با فشار مسائل مالی (مانند رابطه جنسی دختران دانش‌آموز با مردان پیر و پولدار برای تامین هزینه تحصیل)، زنای با محارم، سوءاستفاده جنسی در محل کار، تجاوز، مزاحمت جنسی، فاحشگی و هرزه‌نگاری اجباری، قاچاق زنان، خشونت از سوی شریک جنسی، تجاوز زناشویی، جنایت و خشونت جهیزیه، کشتن شریک جنسی، خشونت روانی، سوءاستفاده از زنان معلول، حاملگی ناخواسته
جوانی و بلوغ

"خودکشی" یا دیگرکشی اجباری زنان بیوه به دلیل مسائل مالی، خشونت فیزیکی، جنسی و روانی.
پیری

ابعاد فاجعه
آنچه در پی می‌آید آماری است که در پژوهش‌هایی از کشورهای مختاف گردآوری شده است. این آمار به تنهایی گویای وسعت پراکندگی این مسئله در جهان است، بدون آن که از این نظر تفاوتی میان کشورهای توسعه‌یافته با کشورهای جهان سوم و یا دیگر حوزه‌ها باشد.
جدول2- خشونت خانگی علیه زنان
منبع: "خشونت علیه زنان"، WHO., FRH/WHD/97.8، "زنان در تغییر" گزارش منطقه‌ای یونیسف 1999، و یک پژوهش از مرکز پژوهش‌های خشونت خانگی در ژاپن
کشورهای صنعتی
کانادا
· 59% از زنان (نمونه کشوری نمایانگر از 12300 زن) گزارش داده‌اند که از 16 سالگی توسط شریک جنسی فعلی یا سابق خود مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته‌اند.
ژاپن
· 59% از 796 زن در پژوهشی در 1993 گفته‌اند که توسط شریک جنسی‌شان مورد سوءاستفاده فیزیکی قرار گرفته‌اند.
نیوزیلند
· 20% از 314 زن پیمایش شده در یک پژوهش گفته‌اند که تو.سط شریک جنسی‌شان مورد ضرب و شتم یا تجاوز فیزیکی قرار گرفته‌اند.
سوئیس
· 20% از 1500 زن پیمایش شده در یک پژوهش توسط شریک جنسی خود مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته‌اند.
انگلستان
· 35% از زنان (یک نمونه تصادفی از زنان یک منطقه) در طول عمرشان از شریک جنسی فعلی یا قبلی خود سیلی یا مشت خورده‌اند.
ایالات متحده
· 28% از زنان (یک نمونه کشوری نمایانگر) گزارش داده‌اند که دست‌کم یکبار خشونت فیزیکی را از سوی شریک جنسی خود تجربه کرده‌اند.

آسیا و اقیانوسیه
کامبوج
· 16% از زنان (نمونه کشوری نمایانگر از 12300 زن) گزارش داده‌اند که توسط همسر خود مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته‌اند، 8% منجر به جراحت شده است.
هند
· بیش از 45% از 6902 مرد متاهل طی یک پیمایش در سال 1996 در ایالت اوتار پرادش بدرفتاری فیزیکی را با همسران خود تایید کرده‌اند.
کره
· 38% از زنان در یک پژوهش پیمایشی از یک نمونه تصادفی، بدرفتاری فیزیکی همسران خود را گزارش داده‌اند.
تایلند
· 20% از شوهران (یک نمونه از 619 مرد) یه دست‌کم یکبار بدرفتاری فیزیکی با همسران خود در طول مدت ازدواج اقرار کرده‌اند.
خاورمیانه
مصر
· 35% از زنان (یک نمونه تصادفی از زنان) طی ازدواج خود چندین بار از همسر خود کتک خورده‌اند.
اسرائیل
· 32% از زنان طی پیمایشی از 1826 زن عرب در 1997 گفته‌اند که دست‌کم یکبار خشونت فیزیکی را از سوی شریک جنسی خود تجربه کرده‌اند.
افریقا
کنیا
· 42% از 612 زن پیمایش شده در یک منطقه گفته‌اند که از شریک جنسی خود کتک خورده‌اند، 58% از آنان گفته‌اند این عمل گاهی یا اغلب اوقات اتفاق افتاده است.
اوگاندا
· 41% از زنان از شریک جنسی خود کتک خورده و یا مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته‌اند. 41% از مردان کتک زدن شریک جنسی خود را تایید کرده‌اند. (در یک نمونه نمایانگر از زنان و شریک‌های جنسی آنان در دو منطقه)
زیمبابوه
· 32% از 966 زن از یک منطقه در یک پژوهش پیمایشی در 1996 بدرفتاری فیزیکی را از سوی یک عضو خانواده یا فامیل از 16 سالگی تایید کرده‌اند.
امریکای لاتین و کارائیب
شیلی
· 26% از زنان (یک نمونه تصادفی از زنان در سانتیاگو) دست‌کم یک بار مورد خشونت شریک جنسی خود قرار گرفته‌اند، 11٪ مورد خشونت شدید و بقیه مورد خشونت نه چندان شدیدی قرار گرفته‌اند.
کلمبیا
· 19٪ از 6097 زن پیمایش شده در طول عمر خود مورد بدرفتاری فیزیکی شریک جنسی خود واقع شده‌اند.
مکزیک
· 30٪ از 650 زن پیمایش شده طبق گزارشی در 1997 در گوادالاجارا دست‌کم یک بار از سوی شریک جنسی خود مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته‌اند، که 13٪ در سال گذشته اتفاق افتاده است.
نیکاراگوئه
· 52٪ از زنان (نمونه تصادفی در لئون) طبق گزارشی در 1996 دست‌کم یک بار از سوی شریک جنسی خود مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته‌اند، که 27٪ در سال گذشته اتفاق افتاده است.
اروپای مرکزی و شرقی/ CIS/ کشورهای حوزه بالتیک
استونی
· 29٪ از زنان بین 18 تا 24 سال مطابق یک پیمایش از 2315 زن در 1994 از خشونت خانگی واهمه دارند که با افزایش سن تشدید می‌گردد، به طوری که برای زنان 67 سال و بالاتر به بیش از 52٪ می‌رسد.
لهستان
· 60٪ از زنان مطلقه پیمایش شده در 1993 در مرکز بررسی عقاید عمومی دست‌کم یک‌ بار از سوی همسر سابق خود کتک خورده‌اند، این عمل برای بیش از 25٪ آنان 2 بار اتفاق افتاده است.
روسیه (سن پترزبورگ)
· 25٪ از دختران (و 11٪ از پسران) در یک پیمایش از 174 پسر و 172 دختر پایه تحصیلی دهم (بین 14 تا 17 سال) تماس جنسی ناخواسته را گزارش کرده‌اند.
تاجیکستان
· 23٪ از 550 زن بین 18 تا 40 سال پیمایش شده در یک پژوهش مورد خشونت فیزیکی قرار گرقته‌اند.

عوامل دوام خشونت خانگی
از مهم‌ترین کارها در پژوهش در مورد خشونت علیه زنان تعیین عواملی است که آن را ایجاد کرده و در طی زمان بر دوام آن می‌افزایند. بدین ترتیب می‌توان جدولی به صورت زیر ترتیب داد.

جدول 3: عوامل دوام خشونت خانگی
منبع: Heise، 1999

فرهنگی
· اجتماعی شدن بر مبنای جنسیت
· تعریف فرهنگی از نقش‌های مناسب هر جنس
· انتظار از نقش‌ها در روابط
· باور به تقدم مردان در ارث‌بری
· هنجارهایی که به مردان حقوق مالکیتی بیش از زنان و دختران می‌دهد
· در نظر گرفتن خانواده به عنوان یک فضای خصوصی تحت کنترل مردان
· رسوم ازدواج (شیربها / جهیزیه)
· پذیرش خشونت به عنوان ابزاری برای رفع تضاد

اقتصادی
· وابستگی اقتصادی زنان به مردان
· دسترسی محدود به نقدینگی و اعتبار
· قوانین تبعیض‌آمیز در مورد ارث‌بری، حقوق مالکیت، استفاده از زمین‌های اشتراکی و نفقه بعد از طلاق یا بیوه‌گی
· دسترسی محدود به استخدام در بخش‌های دولتی و خصوصی
· دسترسی محدود به تحصیلات و آموزش برای زنان

قانونی
· جایگاه حقوقی پایین‌تر زنان در قانون و/ یا در عمل
· قوانین مربوط به طلاق، حضانت کودک، نفقه و ارث‌بری
· تعاریف حقوقی از تجاوز و خشونت خانگی
· سطوح پایین‌تر سواد حقوقی میان زنان
· رفتار بی‌تفاوت پلیس و دادگستری با زنان و دختران

سیاسی
· حضور اندک زنان در قدرت، سیاست، رسانه و تخصص‌های پزشکی و حقوقی
· جدی نگرفتن خشونت خانگی
· در نظر گرفتن خانواده به عنوان فضای خصوصی و خارج از کنترل دولت
· خطر به چالش کشیدن وضع موجود/ قوانین مذهبی
· سازمان دهی اندک زنان به عنوان یک نیروی سیاسی
· مشارکت اندک در نظام سیاسی موجود

عواقب خشونت خانگی
احتمالا اولین و بزرگ‌ترین حوزه‌ای که تاثیرات سوء خشونت بر زنان در آن آشکار می‌شود حوزه سلامت و بهداشت، چه به صورت جسمانی و چه به صورت روانی است. در جدول زیر فهرستی از تبعات خشونت علیه زنان آمده است.

جدول 4: اثرات خشونت علیه زنان بر سلامت آنان
منبع: "خشونت علیه زنان"، بیانیه‌ WHO

عوارض غیر مرگبار

عوارض بر سلامت فیزیکی
· جراحت (از بریدگی تا شکستگی استخوان و جراحت اعضای داخلی)
· حاملگی ناخواسته
· مشکلات مربوط به بیماری‌های زنان
· سقط جنین
· التهاب لگنی
· درد مزمن لگن خاصره
· سردرد
· معلولیت‌های دائمی
· آسم
· سندروم تحریک‌پذیری روده
· رفتارهای خودآسیب زننده (سیگار کشیدن، رایطه جنسی محافظت نشده)

عوارض یر سلامت روحی
· افسردگی
· ترس
· اضطراب
· کمبود اعتماد به نفس
· نارسایی جنسی
· مشکلات بلعی
· اختلالات وسواس‌گونه غیر ارادی
· اختلالات فشار پس از ضربه روحی

عوارض مرگبار
· خودکشی
· جنایت
· مرگ و میر مادران
· HIV/AIDS

خشونت خانگی و HIV/AIDS
امروزه نزدیک به 14 میلیون زن مبتلا به HIV وجود دارد و نرخ ابتلای زنان رو به افزایش است. یک پژوهش موجود از WHO نشان می‌دهد بالاترین خطر ابتلا به HIV برای بسیاری از زنان از یک شریک جنسی دائمی می‌آید و این خطر با یک رابطه نابرابر که از سر گذراندن رابطه جنسی ایمن را اگر نه محال، دشوار می‌سازد افزایش می‌یابد. برای این زنان رابطه جنسی موضوع انتخاب نیست. مطابق پژوهشی در مورد زنان بالای 18 سال در ایالتی در زیمبابوه، 26 درصد از زنان متاهل گفته‌اند که علیرغم میل خود به رابطه جنسی وادار شده‌اند. این موضوع پذیرفته شده است که حتی وقتی که زنی می‌داند شریک جنسی‌اش شریک‌های جنسی دیگری دارد یا به HIV مبتلاست، در جایگاهی نیست که بتواند بر تک‌همسری یا استفاده از کاندوم اصرار ورزد. در حالی که اغلب برنامه‌های پیشگیری از HIV/AIDS هر دو روش را پیشنهاد می‌کنند. بسیاری از زنان بر این باورند که هر تلاشی برای بحث در این موارد می‌تواند منجر به بروز خشونت ببشتری شود. پژوهش‌های دیگری می‌گویند که گسترش HIV/AIDS در برخی بخش‌های افریقا با رویه‌ای که زن را ملک مرد فرض می‌کند تشدید می‌گردد. سنت ارث بردن همسر یا بیوه برای مثال، در شرق و جنوب افریقا کاملا مرسوم است. وقتی مردی می‌میرد، همسر و دارایی‌هایش به بزرگترین برادر او ارث می‌رسد. در کتیای غربی زنان اغلب وادار به ازدواج می‌شوند، حتی وقتی شوهران آن‌ها از AIDS مرده‌اند، یا خود مبتلا هستند، یا همسر آینده‌شان HIV/AIDS دارد. هیچ قانونی در مورد این رسم وجود ندارد. پاکسازی جنسی یک پدیده تازه‌تر است که از گسترش HIV/AIDS نشات گرفته و به آن دامن می‌زند. این کار که در خانواده‌های گسترده کنیای غربی، زیمبابوه و بخش‌هایی از غنا انجام می‌گیرد مبتنی بر این باور است که یک مرد مبتلا به HIV/AIDS می‌تواند آن را با رابطه جنسی با یک دختر جوان باکره درمان کند. برای تضمین پاکی دخترانی به سن 8 سال انتخاب می‌شوند. رهیافت نوینی لازم است تا رابطه میان خشونت علیه زنان و گسترش HIV/AIDS را تایید کرده و از آن سیاست‌ها و برنامه‌هایی برای پیشگیری و درمان HIV/AIDS ایجاد کند.