۱۰ دی ۱۳۸۷

استثمارطبقاتی و خشونت جنسیتی


« زن بدبخت محکوم به بردگی تحمل ناپذیری شده بود و آقای م حقوق برده داری خود را که تحت حمایت قانون مدنی وحق مالکیت بود،اعمال می کرد.این حقوق مبتنی بر شرایط اجتماعی است که در آن عشق با احساسات خودجوش عشاق بی ارتباط می شود اما به شوهر حسود اجازه داده می شود چون خسیسی که گنجینه طلایش را پنهان می کند،بر زنش غل و زنجیر ببندد،چرا که زن بخشی از سیاهه کالاهای اوست»( پوشه وخودکشی: کارل مارکس)

خشونت به این دسته ها تقسیم شده است: خشونت جسمی،خشونت جنسی، خشونت روانی،خشونت اقتصادی.
خشونت علیه زنان پدیده ای جهانی است و هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه فراگیر است و شامل هر چهار شکل خشونت است.
همچنین خشونت به دو صورت آشکار و پنهان نیز رده بندی می شود و در برخی نظامها به صورتی نهادمند اعمال شده و به شکل خشونت قانونی-حقوقی در می آید.
اما این خشونت از کجا می آید؟
نگاهی به آمارهای خشونت علیه زنان در جوامع مدرن و پیشرفته( در آمریکا در هر ثانیه یک زن مورد ضرب و جرح واقع می شود، در کانادا در هر ساعت بیش از 20 زن مورد خشونت قرار می گیرند و در هر هفته 2 تن به قتل می رسند، در سوییس از هر پنج زن یک نفر مورد خشونت فیزیکی شوهر خود قرار می گیرد،در سوئد سالانه 400 هزار زن از شوهران خود کتک می خورند
[i]،در انگلیس از هر 10 زن هفت نفر در دوره زندگی شغلی دچار آزارجنسی می شوند[ii]) که جوامعی سکولارند،برابری حقوقی زن و مرد به طور نسبتا گسترده ای وجود دارد،مذهب تا حدودی حاشیه ای شده است/ البته به استثنای آمریکا که مذهب نقش اجتماعی و حتی گاه سیاسی دارد/ و خانه های امن برای زنان خشونت دیده وجود دارد بیانگر آنست که در خشونت علیه زنان صرفا مذهب،باورهای مردسالار،تبعیض حقوقی و فقدان امکانات و قوانین حمایتی دخیل نیستند/ گرچه عواملی مهم هستند به ویژه در جوامع سنتی،فقیر و دارای حکومتهای استبدادی و مذهبی/ و باید به دنبال یک نقطه کلیدی گشت که گشاینده راز تداوم خشونت علیه زنان در جوامع سرمایه داری مدرن باشد. با دریافت این نکته که پرخشونت ترین دوران زندگی زنان « سال اول ازدواج،دوران تنگنای مالی،تولد فرزندان،میانسالی» است[iii] می توان این موضوع را تبیین کرد.
به غیر از مورد « دوران تنگنای مالی» که به صراحت به عامل اقتصادی اشاره دارد، در سه دوره دیگر نیز امکان بروز مشکلات مالی یا فشارمالی ناگهانی عموما بیشتر است،یعنی سال اول ازدواج به دلیل اضافه شدن هزینه های ناشی از زندگی مشترک،تولد فرزندان و بار مالی آن و میانسالی و مشکلات ناشی از بازنشستگی و فقدان تامین مناسب برای آن.
همچنین در گزارشاتی که از نتایج اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی در کشورهای مختلف به دست آمده حکایت از آن دارد که کاهش خدمات اجتماعی،بیکاری،کاهش دستمزدها،کاهش امنیت شغلی و سایر جنبه های سیاستهای تعدیل به تبعیض علیه زنان و افزایش خشونت علیه آنها انجامیده است. آنها را از آموزش و خدمات بهداشتی محروم کرده است و تنش در خانواده را به دلیل فشارهای روانی ناشی از بیکاری و فقدان رضایت شغلی افزایش داده است که این یعنی خشونت علیه زنان.
[iv]
در پژوهشی دیگر، بیکاری عامل 60 درصد خودکشی ها در ایران تشخیص داده شده است و بیان گشته است که رنج از بیکاری آزاردهنده تر از سوگ از دست دادن عزیزان است و طبعا این رنج که به پرخاشگری علیه خود( خودکشی)منجر می شود به مراتب بیشتر به پرخاشگری علیه دیگران(قتل،کودک آزاری،خشونت علیه زنان و ...) می انجامد.[v]
پیوستگی آمار فقر و خشونت علیه زنان که براساس آمارهای سازمان ملل هر دو مساوی 70% است نیز یک نشانه مکمل برای تایید این نظر است.[vi]
خشونت علیه زنان در بسیاری موارد یک وسیله است برای تنزل دادن موقعیت زنان جهت ایجاد ناامنی شغلی و تحمیل کار ارزان به زنان. در تحقیقی که در انگلیس در دهه 1990 انجام شده است نشان داده شده که آزار جنسی و خشونت کلامی علیه زنان در محیط کار به قصد اعمال فشار بر آنها جهت کاهش دستمزد،تحمیل کارپاره وقت، تفکیک جنسیتی در محیط کار و تقسیم جنسیتی کار،جلوگیری از ارتقای شغلی صورت می گیرد. در این پژوهش در ضمن آمده است:«این تصور قدیمی و غلط که درآمد زنان نسبت به درآمد مردان به عنوان نان آور اصلی خانواده حالت فرعی و ثانویه دارد،در سالهای اخیر مکررا گفته شده تا وابستگی زنان به مردان را تقویت کرده و بهره کشی از زنان را به عنوان یک نیروی کارارزان تشویق نماید.»[vii] آری سرمایه داری برای سود نیازمند به باورهای مردسالار است و همینطور نیاز به استثمار کار بدون مزد زنان و ارزش اضافی حاصل از آن، یعنی کارخانگی.
حال فرض بگیریم که سرمایه داری از استثمار مضاعف زنان صرف نظر کند و استثمار را بطور مساوی و فرا جنسیتی اعمال کند و در نتیجه از تقویت ضمنی باورهای مردسالار دست بردارد و زنان را نیز از کار خانگی آزاد سازد( از طریق مکانیزه سازی کامل کار خانگی) و مناسبات پیشا سرمایه داری هم به طور کامل برچیده شوند و مذهب نیز کاملا به حاشیه رود/ فروضی که می دانیم کاملا خیالی می باشند و در عالم واقع در چهارچوب سرمایه داری امکان تحقق ندارند/ باز هم خشونت علیه زنان به دلیل بحرانهای سرمایه داری و فقر نسبی و گاه مطلق منتج از آن و فشارهای ناشی از آن رخ خواهد داد .حال حتی اگر یک جامعه سرمایه داری را فرض کنیم که در رونق است و به بحران دچار نمی گردد/ بدیهی است که در این مورد هم می دانیم که این فرضی محال است/ نیز شاهد خشونت علیه زنان هستیم.جامعه ای که بر مالکیت خصوصی مبتنی است که « آن چنان ما را احمق و یک جانبه کرده که اشیا فقط زمانی از آن ماست که ما مالکش باشیم و سرمایه ما باشد و یا مستقیما به تصاحب ما در آمده باشد،ما خورده باشیم، ما نوشیده باشیم،ما پوشیده باشیم و ما در آن اقامت گزیده باشیم و به طور موجز هنگامی که ما از آن استفاده کرده باشیم »
[viii] و جامعه ای که بر رقابت،خودپرستی، نفع خصوصی،جدایی انسانها و قانون جنگل یعنی « بمیر یا بمیران» استوار است و جامعه ای که در آن می توان عشق و لذت را خریداری کرد و پول حاکم بر جامعه است و انسانها و امور انسانی به کالا تقلیل داده شده اند، خشونت علیه زنان همانند هر عارضه دیگر اجتماعی نظیر خودکشی،کودک آزاری،اعتیاد، تن فروشی و ... ذاتی آن است نه صرفا عارضه ای بازمانده از سنت، مذهب و باورهای مردسالار و مناسبات عشیره ای یا فئودالی. در نتیجه با آنکه مقابله با جادوی مذهب،فائق آمدن بر سنت،زدودن باورهای مردسالار،درهم کوبیدن مناسبات پیشاسرمایه داری،برقراری برابری حقوقی زن ومرد و قوانین حمایتی از زنان و ایجاد خانه های امن برای زنان خشونت دیده یا در خطر خشونت اقداماتی ضروری و مهم و مفید برای کاهش خشونت علیه زنان هستند اما کافی نیستند و بدون برچیدن سرمایه داری و برپایی چامعه ای که در آن ذات اجتماعی انسان شکوفا گردد و بر پایه تعاون انسانی باشد و در آن «می توان عشق را فقط با عشق،اعتماد را با اعتماد و غیره معاوضه کرد»[ix] محو کامل خشونت علیه زنان امکانپذیر نیست.
[i] خشونت در خانواده; ریشه ها و انگیزه ها: بیژن هدایت،نگاه،دفترششم

[ii] پژوهشی درباره خشونت علیه زنان:ترجمه و گردآوری:حمید حمیدی

[iii] همان

[iv] جهانی کردن فقر و فلاکت:ترجمه و گردآوری:احمد سیف،نشر آگاه

[v] نشریه میس( نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه)

[vi] گزارش هزاره سوم

[vii] زنان و تبعیض: کیت فیگز،نشرگل آذین

[viii] دستنوشته های اقتصادی و فلسفی 1844، مالکیت خصوصی و کمونیسم:کارل مارکس،نشر آگاه

[ix] دستنوشته های اقتصادی و فلسفی 1844، قدرت پول در جامعه بورژوایی:کارل مارکس ، نشرآگاه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر