۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸

پيش به سوی تشکل‌های مستقل زنان کارگر

دنيای عجيبی است ,در اين جامعه آن که کارمي‌کند چيزی به دست نمي‌آورد و آن که چيزی به دست مي‌آورد کار نمي‌کند, (مانيفست) اول ماه مه فرا مي‌رسد، روز جشن همبستگی کارگران جهان، فارغ از جنسيت، نژاد وقوميت. روزی که شور مبارزه را در هرانسان آزاده‌ای برای درهم شکستن اين دنيای وارونه وبرپايی جهانی آزاد و برابر شعله‌ور مي‌سازد. جهان وارونه‌ای که فساد و گنديدگی آن اين روزها بيش از پيش خود را نشان مي‌دهد. بحرانی که سرمايه‌داری را در برگرفته از چنان ابعاد گسترده‌ای برخوردار است که به رغم تزريق ميلياردها دلار به اين سيستم نتوانسته قد راست کند. بن‌بستی که امروزه سيستم سرمايه‌داری در آن گرفتار آمده آن‌چنان وسيع و عينی است که تاثيرات آن را در زندگی روزمره‌ی کارگران جهان مشاهده مي‌کنيم. کاهش دستمزدها، تعطيلی مراکز توليد، بيکاری روزافزون، اخراج و محروم کردن زحمتکشان از حداقل معيشت زندگي، فقط بخشی از اين تاثيرات است. اين بحران زمينه‌های عينی برای مبارزات کارگران فراهم کرده است، همچنان که در يک ساله گذشته شاهد اعتراضات وسيع کارگری در بسياری ازکشورها ازجمله فرانسه، مصر، يونان، آلمان، حتی کشورخودمان بوده‌ايم که از چند سال گذشته با اجرای طرح خصوصي‌سازی بيشتر شده است. اول ماه مه فرا مي‌رسد تا کارگران جهان بار ديگر بياد بياورند که هيچ نيرويی را يارای جلوگيری از نبردی که خود از دل نظام سلطه‌گر بيرون آمده، نيست. مبارزات کارگران همواره گاه پنهان و گاه آشکار سرمايه را به پيکار طلبيده و در مقاطعی آن را به عقب‌نشينی واداشته است. کارگران در اين راستا از انواع شگردهای مبارزه استفاده مي‌کنند تا بتوانند در اين جدال نابرابر جنبش طبقاتی خود را شکل دهند. جدالی که بايد هوشيارانه با انحرافات رفرميستی و بورژوايی مقابله کرده و اهداف دراز مدت خود را فدای اصلاحات جزئی نکند. کارگران وطن ندارند چرا که در همه‌جای اين جهان سرمايه‌داری تحت بهره‌کشی و استثمار هستند و همه جا منزلت انساني‌اشان پايمال مي‌شود. از اين رو ملي‌گرايی و ناسيوناليسم خطرات ديگری است که اتحاد کارگران را تهديد مي‌کند. در مقابله با سرمايه‌ی جهانی شده بايد ابزاری به وسعت جهان داشت، اتحاد جهانی کارگران شرط پيروزی نهايی است. از طرفی تعميق و گسترش مبارزات کارگران بدون همکاری و حمايت از ساير جنبش‌های اجتماعی مترقی و دربرگرفتن مطالبات ساير اقشار کارگران از جمله زنان کارگر امکان‌پذير نيست. زنان کارگر در همه‌ی جهان سرمايه تحت ستم بيشتری نسبت به همتاهای مردشان هستند. آن‌ها در بازار کار همواره ارزان‌ترين نيروی کار را تشکيل مي‌دهند، در بحران‌ها اولين گروه‌هايی هستند که از کار بيکار مي‌شوند وبنابراين بخش اعظم ارتش ذخيره کار را آن‌ها تشکيل مي‌دهند، بيشتر کارهای خدماتي، پست، پاره وقت و قراردادهای موقت نصيب آنان مي‌شود.... و در اتحاديه‌ها و سنديکاهای مرد محور که همواره مطالبات آنان را ناديده گرفته و يا کم بها داده‌اند کمتر شرکت دارند. اما وضعيت خاص زنان کارگر در ايران تشکل‌يابی مستقل آنان‌را به امری عاجل تبديل کرده است. زندگی کردن به عنوان زن در حکومتی واپس‌گرا و مذهبی خود به تنهايی پيکاری عظيم مي‌طلبد، تبعيض‌های قانوني، فرهنگی و اجتماعی نصيبی است که تمامی زنان در جمهوری اسلامی از حکومت اسلامی مي‌برند. بنابراين حضور يک جنبش مستقل زنان برای مبارزه و مقابله با ويژگي‌های زن ستيزانه‌ی رژيم ضروری است. اما زنان حاضر در اين جنبش مستقل به طبقات، گروه‌ها و مليت‌های مختلف تعلق دارند. بنابراين خواست‌ها ومطالبات ويژه‌ی طبقه، گروه و مليت خود را نيز دارند، به همين دليل به رغم حضور يک جنبش مستقل زنان، به واسطه‌ی متفاوت‌بودن و گاه حتی متناقض بودن منافع طبقاتي، گروهي؛ قومی و ... زنان نياز به تشکلات مستقل زنانه‌ی خود دارند که از يک جنبه نماينده‌ی منافع گروهی و طبقاتی آنان و از يک جنبه نماينده‌ی منافع و مطالبات جنسيتی باشد. زنان کارگر نيز به واسطه‌ی زن بودن لازم است که حضوری متشکل و مستقل در جنبش زنان داشته باشند. استقلال از ساير گرايشات موجود در جنبش زنان به واسطه‌ی منافع و مطالبات طبقاتی آنان است و استقلال آنان از جنبش کارگری به واسطه‌ی زن بودن آنان. زن زحمتکش ايرانی مثل تمامی خواهران خود در جهان در پايين‌ترين رده‌های شغلی قرار دارد و کمترين خدمات و دستمزد را دريافت مي‌کند. طبق تحقيقی که اخيرا از وضعيت زنان کارگر در ايران انجام شده، اين زنان به چهار گروه تقسيم مي‌شوند: الف: کمترين گروه از اين زنان، آنانی هستند که در کارخانجات بزرگ توليدی اشتغال دارند. اين گروه به واسطه‌ی نياز به مرخصی زايمان و مسئوليت کار خانگی که اضافه کاری را برای آنان به امری محال بدل مي‌کند قادر به رقابت با همتاهای مرد خود نيستند و راحت اخراج مي‌شوند و يا خود راهی ديگر مي‌جويند. ب: زنان کارگری که در کارگاه‌های توليدی کوچک اشتغال دارند و از آن‌جا که اين کارگاه‌های کوچک تحت پوشش قانون کارنيستند، زنان شاغل در اين کارگاه‌ها از حداقل امکانات مرخصي، بازنشستگی و بيمه برخوردار هستند. نسبت به کارگران کارخانجات بزرگ حقوق کمتری دريافت مي‌کنند، جرات اعتراض ندارند و به راحتی و با هربهانه‌ای اخراج و بيکارمي‌شوند. ج: زنانی که در صنعت خانگی اشتغال دارند. اين زنان که تعدادشان روز به روز افزايش مي‌يابد دستمزدهای بسيار ناچيز مي‌گيرند و ساعات نامحدود کار مي‌کنند و هيچ قانونی از آنان حمايت نمي‌کند و عملا برده‌‌های خانگی کارفرما محسوب مي‌شوند. و ج: زنانی هستند که در شرکت‌های پيمانکاری و عمدتا به کار نظافت خانه‌ها مشغول هستند. اين زنان علاوه بر کارخانگی خودشان که جزو وظايفشان محسوب مي‌شود بقيه اوقاتشان را بايد به کار فرسايشی نظافت خانه‌ها با حداقل حقوق و نبود هيچ‌گونه قانون حمايتی سپری کنند. بنابراين زنان کارگر نه تنها به عنوان زن در جامعه مورد تبعيضات قانوني، فرهنگی و اجتماعی قرار مي‌گيرند، بلکه در محل کار خود- در موقعيت طبقاتی خود- نيز به عنوان زن در شرايطی به غايت متفاوت با مردان بسر مي‌برند و منافع ويژه‌ا‌ی به عنوان زن در طبقه‌ی خود دارند. علاوه براين زنان کارگر نيز همچون بسياری ديگر از زنان مجبور به انجام کار خانگی هستند که اين از يک طرف وضعيت آنان را در طبقه‌اشان نسبت به همتاهای مردشان متفاوت مي‌کند و از طرف ديگر باعث نزديکی بيشتری بين آنان و زنان ديگری که به کار خانگی اجبار دارند، مي‌شود. بنابراين تشکل مستقل زنان کارگر امری ضروری و عاجل است. تشکل‌هايی که در عين استقلال، در جنبش زنان حضور فعال خواهند داشت. نتايج حضور تشکل‌های مستقل زنان کارگر در جنبش زنان: 1. حمايت و شرکت در مبارزاتی که مطالبات عام زنان همچون رفع تبعيض‌های جنسيتی در عرصه‌های مختلف اجتماع را مد نظر دارد. حضور زنان زحمتکش در اين مبارزات مطالبات و خواست‌های اين جنبش را راديکاليزه خواهد کرد. 2. از آن‌جا که تشکل‌يابی زنان براساس فرصت‌ها، امکانات، توانايی ها و مطالبات ملموس و واقعي‌اشان است اعتماد بنفس بيشتری کسب کرده و رغبت بيشتری به حضور در مبارزات اجتماعی خواهند داشت. 3. از مسير طرح مطالبات و خواست‌های واقعی خود مي‌توانند به آگاهی طبقاتی و منافع کل طبقه آگاهی يابند و اين آگاهی واقعي‌تر است. 4. آشنايی با پديده‌ی مردسالاری و تبعات آن، استفاده و بهره‌وری از نظريات پيشروی موجود در جنبش زنان در مورد نظام‌های سرکوب‌گر ونقش آن‌ها در رابطه با ديگری و جنس دوم قلمداد کردن زنان و در يک کلام به چالش کشيده شدن فرهنگ‌های واپس‌گرای القايی از جانب نظام‌ سرکوب‌گر و مردسالار موجود. 5. .... نتايج حضور تشکل‌های مستقل زنان کارگر در جنبش کارگری: 1. حضور فعال و تاثير گذار زنان در مبارزات صنفی- جنسيتی مثل طرح و پي‌گيری مطالباتی در جهت بهبود سطح زندگی زنان کارگر، برابری دستمزدهای آنان با مردان، مبارزه با اخراج‌ها و بيکاری زنان که همواره ابعادی وسيع‌تر از مردان دارد، مبارزه با قراردادهای موقت و قطعه کاري، مبارزه با آزارهای جنسی و تبعيضات جنسی در محل کار که به هرحال بخشی از مطالبات و کارزارهای صنفی و دموکراتيک طبقه کارگر است. 2. حضور فعال و تاثير گذار زنان در مبارزات طبقاتی- جنسيتی که به معنی نفی مالکيت خصوصي، نفی سلطه و نفی مردسالاری است که عناصر اساسی مبارزات طبقاتی هستند. 3. جلب حمايت و همکاری ساير جنبش‌های اجتماعی به ويژه ساير گرايش‌های مترقی در جنبش زنان درجهت مبارزات صنفی- طبقاتی � جنسيتی زنان کارگر 4. طرح مسائل، مشکلات و مطالبات زنان کارگر در مبارزات و مطالبات کارگری و تصحيح نگرش يک بعدی و مرد محور مبارزات و مطالبات کارگری 5. يافتن راهکارهايی راديکال برای معضلاتی چون کارخانگي، فحشاء، خانواده و... که عمدتا مسائل و مشکلاتی زنانه تصور مي‌شوند. 6. ... و در يک کلام پيش بردن و جا انداختن اين واقعيت که رهايی انسان‌ها در گروی رهايی آن‌ها از نظام‌های سلطه، مردسالار و سرمايه‌داری است.
زنانی ديگر 11 ارديبهشت 1388 به مناسبت اول ماه می- روزجهانی کارگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر