۱ شهریور ۱۳۸۸

به خیابان آمدیم...

"حضور زنان در خیابان"، این تیتر خبری است که هر ناظر کور و کر سیاسی خارجی و داخلی را به تحریک واداشته است. " چنین حضوری چگونه ممکن است؟" ... زن "سرخورده ی" ناشی از حاکمیت سی ساله نظام جهموری اسلامی کجا و این همه حضور و تحرک انقلابی کجا؟
از این رو به دست و پا افتاده اند و در صدد رنگ آمیزی و خفیف کردن آن با انواع و اقسام نوارهای سبز بر پیشانی و دست و تعریف جایگاه های "کمتر خطرناک"از قبیل "هیجانات انساندوستانه"،"دوشادوشی با مردان و فرزندان شان" و خزعبلاتی بدتر از این.
اما حقیقت چیست؟
زنان ايراني به دليل نقش تعيين كننده ایدئولوژی مذهب محور در مناسبات اجتماعي و سيستم های حقوقي حاكم هميشه به درجه ای عمیق تر از زنان بسیاری از نقاط جهان با در نظرگيري مقاطع تاريخي يكسان؛ سركوب و تحميق شده اند. مبارزات آنان و در واقع شكل گيري شاخه ايراني جنبش زنان در راستاي تحقق مطالبات در وجوه تاریخی خاصي موثر واقع شده و کمتر موفق به دستيابي به حقوق خود هر چند به طور ناچيزشده اند. در سال 57 زماني كه انقلاب زحمتكشان ايراني می رفت که به پيروزي برسد؛ عقب مانده ترین و ارتجاعي ترین بخش نظام سرمایه ی جهانی یعنی حکومت مذهبی به کمک سران قدرت های متروپل، آن را ربود وسند آن را به نام خود زد.
جريان مبارزات و مطالبات برابری طلبانه ی زنان كه تقريبا از مشروطه به بعد شكل منسجم تر و موثرتري به خود گرفته بود، به نا گاه توسط دولت تازه به کرسی قدرت نشسته ی اسلامی با مخالفت علنی و موج سرکوب و ضربات سهمگينی روبرو شد. از بدو تصرف انقلاب 57 با توجه به اينكه سيستم اسلامي از ارتجاعي ترين و عقب مانده ترين نظام هاي طبقاتي موجود در تاريخ بوده براي اثبات وفاداري خود به ارباب جهانی و از همه مهمتر تثبيت جايگاه سياسي و حكومتي خود در ايران، با سرکوب و ايجاد رعب و وحشت و ممانعت در مقابل هر گونه تحرک و اعتراضي، این بخش جامعه را از کل جدا ساخته و سعی در خانه نشین کردن آن داشت.
با شعار "یا روسری یا توسری" در برابر خواست "حقوق زن نه شرقی نه غربی، جهانی است" قرار گرفته و "حجاب اجباري " را به عنوان نماد قدر قدرتی اش بر سر نیمی از جامعه، یعنی زنان کشید و بی حقوقی و خفقان را به تمامی جامعه تحمیل نمود. حجاب نه تنها نماد سركوب و انقياد زن ايراني است، بلکه صورت مسئله تحجر و ارتجاع سیستم ایدئولوژیک و غارت کل جامعه بود که از پس رژیم شاهنشاهی سر برون آورده بود. استراتژیک و حیاتی بودن این ابزار چنان بود که جمهوری اسلامی تا اواخر دهه ی شصت با ابزارهای مختلفی نظیر تیغ و اسید و پونز در خیابان و اخراج و بگیر و ببند در ادارات و سازمان ها و جامعه, با آزادی و بعبارت خودشان "بی حجابی" زنان می جنگید.
حاکمیت قوانین پوسیده، کثیف و مردسالار شرعی و اسلامی مكانيزم ديگري بود برای خلق و نهادینه کردن نابرابري. رژيم اسلامي توسط این ابزار آپارتاید و جدا سازی جنسیتی و موقعيت نابرابر مردان و زنان در عرصه هاي مختلف سياسي – اجتماعي را دامن زده و ستم جنسی را بر پیکر جنبش زنان و به روایت دیگر، کل جامعه فرود آورد. با توجه به این شرايط زنان همواره و در هر موقعيتي در اجتماع، فشار اختناق و ستم جنسي را با شدت و حدت بيشتري بر خود حس ميكردند. اثرات چنين وضعيتي قرار بود به خانه نشینی و "شغل شریف همسر داری" و "پرورش و تعلیم و تعلم کودکان" منجر شود. چرا که "بهشت زیر پای مادران" است مشروط به احراز شرایط فوق و بدل شدن به کالای تمام عیار سکس برای آقایان...!!؟
حال به این سوال مهم كه براي بسياري از افراد و حاضرين در اين تجمعات و همچنين فعالين عرصه ها و جنبش هاي مختلف اجتماعي خود نمايي ميكند باز گردیم؛ كه چه عواملي علي رغم اينكه زنان همواره محور حملات اجتماعي جمهوري اسلامي بوده و مهندسان ايدئولوژيك اين نظام با صورت بنديهاي متفاوت و با استفاده ازابزارهاي سركوب مرئی ومخفی خویش، همواره سعي در نهادينه كردن انقياد و بيحقوقي زنان ايران و به حاشيه راندن آنان و از همه مهمتر عادي یا بعبارتی شرعی جلوه دادن این امر و اینکه "خواست خود زن مسلمان ایرانی است" بوده اند؛ باعث چنين حضور گسترده و شجاعانه اي از سوي زنان در خيابانها می شود؟!
بر اساس ديالكتيك موجود در روابط اجتماعي جوامع بشري، تشديد انقياد و بي حقوقي لجام گسيخته بر زنان به ضد خود بدل شده و بستر ساز شرايطي است كه زنان می روند تا به همه بي حقوقي ها پايان دهد. چنين است كه تبعات ستم جنسي عريان و سركوب بي وقفه زنان باعث تحصيل و بروز سطحي از آگاهي جنسي و ايجاد نوعي اكتيويته اجتماعي مبتني بر آن شده است.
«آگاهي هرگز نميتواند چيزي جز هستي آگاه باشد و هستي انسانها عبارت از فرايند زيست بالفعل آنان مي باشد»
كارل ماركس- ايدئولوژي آلماني
"هستی آگاه" زنان، آن چیزی است که مرا بر آن داشت تا نسبت به علت يابي و تبيين شرايط این شکل از مقاومت و حضور گسترده و پر رنگ زنان در اتفاقات اخير و تعرضات اجتماعي بپردازم.
زنان ايراني اگر چه نا هماهنگ و با سرعتي به مراتب كمتر از بسیاری از نقاط جهان (به دليل سلطه ايدئولوژيكي نظام سرمايه دارنه و مردسالارانه آلوده به مذهب جمهوري اسلامي و اختناق ناشي از آن) در جهت تحصيل آگاهي و مقاومت بر عليه شرايط موجود حركت كرده اند، اما هميشه در اين رابطه با پرداخت بيشترين هزينه برای حداقل ها، فعال بوده اند.
جمهوري اسلامي با استفاده از قدرت متکی بر هژموني مذهبي، تمامي بخشهاي زندگي افراد جامعه را متاثر كرده است. زندگي زنان ايراني در هر جایگاه و طبقه ی اجتماعی، همواره آغشته به حملات مذهب و سنت هاي مرد سالار به تمامي زواياي آن بوده است. با گذری به سرنوشت زن ایرانی این واقعیت عریانتر می شود:
وقتی دختري در ایران به دنيا ميآيد؛ فارغ از اينكه به لحاظ خانوادگي در چه موقعيتي قرار گرفته از ابتداء دوران كودكي مواجه با فرهنگ تبعیض و تمایز جنسیتی می شود که بر خانواده حاکم است. از طريق بمباران هاي رسانه ها و برنامه هاي رنگارنگ مورد هدف ايدئولوژي حاکم واقع شده و آمادگي پذيرش نقش هاي زنان و دخترانه خود كه عموما نقش هاي خنثي و مفعول وار هستند قرار ميگيرد. در هفت سالگي او را مجبور به تن كردن پوستين ها و كلاه خودهاي زمختي ميكنند تا بتواند به مدرسه، محلي كه قرار است جايي براي آموزش و رشد استعداد او باشد، وارد شود. مدرسه بر اساس استراتژي آموزشي جمهوري اسلامي، از هفت سالگي تا هجده سالگي ملغمه اي از انواع ترس ها، اجبارها، تابوها و فرمولهاي زن مسلمان بودن را در بسته بنديهاي آموزشي تقديم (بخوانید تحمیل) او کرده و وي را وادار به تعلّم و حفظ آنها ميكنند. در طي اين سالها از طريق انواع ابزارهاي ايدئولوژيك (تلوزيون، راديو، مجلات و ...) از او يك جنس دوم، يك فرد درحاشيه قرار گرفته و يك مفعول به تمام معنا در تمامي عرصه هاي شخصی و اجتماعي مي سازند. اگر كسي جسارت گستاخي پيدا كند و بي پروا به تنها بخشی از این آموزه ها دهن کجی کرده یا پشت پا بزند و راه دیگری پیش گیرد، هزينه هاي زيادي که از سرکوب و طرد شدن ازسوي خانواده گرفته تا خوردن انواع انگ ها و برچسب هاي کوچه و خیابان و اجتماع و... تا مواجهه با برخوردها و ابزارهاي سركوب دولتي، را بايد بپردازد. اين سرنوشت کلیشه ای كودكاني است كه دختر متولد شده اند. اما داستان به همين جا ختم نميشود, اگر مبناي خود را انساني بدون واكنش و خنثي در مقابل تمامي روابط و آموزه ها قرار دهيم قطعا به چنين مسئله اي (حضور زنان دراعتراضات خياباني) برخورد نخواهيم كرد!!!
«آگاهي هرگز نميتواند چيزي جز هستي آگاه باشد»؟! آگاهي زنان ايراني هستي آنان است، هستي اي كه هميشه زير سايه اي از سركوب وحشيانه روحي و فكري و فيزيكي قرار داشته، اين هستي که همواره مملو از انقياد و بي حقوقي بوده ، در درون خویش و به حکم انسان بودنش، آگاهي اي را پديد آورده بر فراز تمامي معادلات و محاسبات آنها و يا بهتر است بگوييم در مقابل تمامي آنها.
اعتقاد داريم به این حکم،كه پديده اي در تاريخ وجود ندارد مگر متضاد خود را در مقابل و يا در بطن خود به همراه داشته باشد؛ قطعا چنين حياتي كه فقط زنده بودن است بدون هيچ بهره اي از انتخاب، اختيار، آزادي، برابري و حقوق انساني زاينده نوعي آگاهي در جهت كسب تمامي اينهاست. اين آگاهي و اين ميل به تغييردر جهت كسب آزادي و زندگي انساني در تمامي انسانها وجود دارد، قيام مردم ايران جايي بود براي بروز و به فعل درآمدنش. عرصه اي بود براي دخالتگري در جهت تغيير شرايط. اگر چه در ابتدا و در صورت مسئله، مردم برای عمیق تر کردن شكاف و اختلاف بين جناحهای حاكمیت به پا خواستند و به روشنی مشخص است كه آن را ظرفی برای ابراز وجود سیاسی و اجتماعی خود قرار داده و در نهایت حركت خود را كه جنبشی بود برای تعرض همه جانبه به جمهوریت كاذب ، دیكتاتوری عریان و اسلامیت جنایتكارانه كل نظام به پیش برانند. منظور و تعبیر ما از آگاهی، آگاهی سیاسی و آكادمیك و یا آگاهی از استراتژی و تاكتیك های مبارزاتی بر علیه نظام نیست بلكه آگاهی به معنای مقوله ای برآمده از زیست انسانی از زیست اقتصادی، اجتماعی انسانی است. با در نظر گرفتن شرایط حیات اجتماعی و فردی زنان ایرانی ما شاهد تبلور و بكارگیری این آگاهی در خیابانها بودیم، ما دیدیم چگونه دختران و زنانی كه انتظار میرفت در مقابل پایمال شدن حقوقشان متانت و وقار و عفاف پیشه كرده و با گردنی كج به كنج خانه هایشان بروند، چگونه با مشت هایی گره كرده در صفوف مقدم این مبارزه قد علم كردند. نقش فعال زنان به طور چشمگیر و تاثیر گذار در تعرضات و تجمعات و اعتراضات خیابانی هویداست. سیر اخبار و تصاویر منتشر شده توسط مدیای داخل و خارج و از سوی دیگر آمار بازداشت ها، شكنجه ها و قتلهای انجام شده از سوی رژیم در مورد زنان اهمیت دو سویه ی این موضوع را نشان میدهد. بعد تاثیر گذاری اجتماعی حضور زنان - جدی تر شدن و تأثیر هماهنگ بر دیگر بخش های شرکت کننده در اعتراضات و جنگ های اخیر خیابانی و از سویی دیگر استیصال، ترس و ناامیدی رژیم اسلامی از بابت آب در هاون كوبیدن سی ساله.
جمهوری اسلامی مساوی است با زنِِ در خانه، زن خاموش، زن بي اثر. ما به خيابان آمدیم پس جمهوري اسلامي كليت خود را در خطر ديد، كليت خود را در معرض تباهي ديد، اين است كه مزدوران آن را بر نتابیدند و وحشيانه ترين و خشونت بار ترين شكنجه ها را بر زنان وارد کردند. اسلاميت نظام شان با حضور زنان در خيابان به باد رفت، كه فرمان تجاوز دادند. به خيابان آمدنمان، چنان ضربه سهمگيني بر مزدوران و دست اندركاران و حاكمان نظام وارد آورد، که راهی بجز شکنجه، تجاوز و كشتار و سوزاندن زنان برای ابراز قدر قدرتی برایشان باقی نمانده است.
زنان به خیابان آمدند؛ اما این بار نه بعنوان دنباله رو و نه حتی "دوشا دوش"، بلکه برای رهبری و هدایت حرکت های خودبخودی به سمت یک قیام همه جانبه ی انقلابی.
شاهد بوديم كه برای به شکست کشاندن این نیروی عظیم ؛ چگونه هزینه های گزافی را با دستگیری، شکنجه، مورد تجاوز قرار دادن و كشتن به آنان و این سیل به پا خاسته تحمیل کردند. ماهيت اين نظام چنين است: به زنان تجاوز كردند، نداها را به قتل رساندند، ترانه ها را سوزاندند كه بهاي خارج شدن از خانه و حضور در خيابان را بي رحمانه از آنان بستانند.
آنچه که كروبي را وادار ميكند، نامه اي مبني بر نگراني از آزار و تجاوز جنسي به دختران و پسران بنويسد، نه به این سبب است كه شیخ واقعا ناراحت و نگران این بی عدالتی و ظلم آشکار است که سالهاست در این نظام شاهد چنین فجایعی هستیم. بلکه وی خوب می داند، جمهوري اسلامي از برملاشدن چنين اعمالي ذره اي احساس شرمساري ندارد چرا كه بر این شالوده استوار است و اسید پاشی، پونز کوبیدن بر پیشانی و خواهر زینب و فاطی کماندوها وگشت ارشاد و ... سال هاست در ایران امری عادی و همه روزه است. در مقابل اين ملّا هنوز با تلاشي مذبوحانه در صدد تطهير جمهوري اسلامي و حفظ و مشروعيت بخشيدن به آن است و قصد بافتن کلاهی از این نمد برای خویش دارد. همچنین برای ایجاد رعب و وحشت و البته به خاطر آوردن عفت و ناموس زن در خانواده که شاید یاور آشنای خانگی و مانع مردانه برای حضور در خیابان فراهم آورند.
اما زنان همچنان شجاعانه به مبارزه خود ادامه می دهند و نه تنها اسلاميت جمهوري اسلامي، که تمامی سیستم مرد سالار و تبعیض جنسیتی را نشانه رفته و بساط تمام نا برابری را ویران خواهد نمود.


نینا از رزا(رهایی زنان ایران)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر